عقلانیت در منهج اولیاء الهی

طبق روال معمول كه صحبت در مسئله كیفیت تغذیه بر اساس روش بزرگان و اولیای خدا و دستوراتی كه از ائمّه علیهم‌السلام و مطالبی كه در علوم و فنون رسمی امروزه به اثبات رسیده، بود؛ قرار بر این شد كه این مطالب ادامه پیدا كند تا ببینیم به كجا می‌رسیم. امّا با توجّه به وضعیت حال بنده، دوستان صلاح ندیدند بر اینكه بنده امشب صحبت كنم و ما قول دادیم كه حدّاقل در این مورد متعبّد باشیم. در آنجاهایی كه می‌صرفد، آدم تعبدش می‌گیرد!. خوب بلدیم از این گونه مسائل فرار كنیم! و لذا از رفقا تقاضا كردیم به اندازه یك ربع، خلاصه با چك و چانه، البته راضی نمی‌شدند ولی بالأخره گفتیم بابا برویم رفقایمان را ببینیم، دیدن كه اشكال ندارد، حالا صحبت و این مسائل به جای خود و بعد برای خودم برنامه گذاشته‌ام كه روز جمعه را جایی نروم و در همین منزل باشم كه خستگی غالب نشود و منجر بشود به اینكه توفیق زیارت بیشتر دوستان از ما سلب شود. إن‌شاءاللَه تتمّه صحبت را می‌گذاریم برای جلسه آینده كه قریب ماه رجب هم هست و مطالبی كه در این زمینه مناسب است را خدمت رفقا عرض كنم.

 اما برای خالی نبودن عریضه گفتم مطلبی كه شاید شبهه‌ای پیش آمده یا شبهه‌ای پیش آورده‌اند، این دومی به نظر بهتر می‌آید! حالا حمل به صحّتش این است كه از مطالب ما برداشت صحیح نشده است. بنده در همان صحبت‌هایی كه البته خب مناسبت با مسئله تغذیه هم دارد در جلسات گذشته عرض كردم، یك وقت راجع به این قضیه روش بزرگان در ارتباط با مسائل و مصارفشان، مسائل اجتماعی، امور شخصی، خانوادگی … اگر خدمت رفقا حضور ذهنی باشد راجع به این عرض كردم كه مرام بزرگان بر اساس منطق بود، بر اساس عقلانیت بود، شعار نبود، و تقاضای ما این است كه دوستان كه به مطالب ما نگاه می‌كنند و توجّه می كند: چه خوانندگان، چه بینندگان، چه شنوندگان در هر كجا شعاری برخورد نكنند؛ چون ما جدّی صحبت می‌كنیم و این مطالبی كه مطرح می‌شود جنبه شعاری دارد. مسائلی است كه عرض كرده‌ام بنده روی تك تك اینها روز قیامت پاسخگو هستم، دلیلی ندارد بر اینكه بیایم مطلب خلافی را از مرحوم آقا نقل كنم، چه به من می‌دهند؟! من در همان بیت چهل سال بزرگ شده‌ام، حالا یك درپیتی از یك جا آمده، خلاصه خودش را نسبت به همه مسائل مطلع فرض می‌كند، اینها شعار گونه است. بهتر است كه عِرض خود نبرند و زحمت ما ندارند.

 آنچه را كه ما نقل می‌كنیم بعینه با چشم خود دیدیدم و با گوش خود شنیدیم و با حضور خود لمس‌ كردیم و بیشتر از بقیه هم می‌دانیم، هیچ إبائی هم نسبت به این مطلب نداریم. مطالب معنوی و مراحل معنوی و تقوی، اینها جای خود را دارند كه نه بنده خبر دارم كجا هستم و نه دیگران می‌توانند افراد را در معیار و مضمار سنجش قرار بدهند. امّا راجع به روش بزرگان بارها عرض كردم كه بنده اطّلاعاتم از دیگران بیشتر است و هیچ إبائی هم از این مطلب ندارم. منتها خداوند توفیق بدهد كه در این امانت خیانت نكنیم و دست نبریم و از خود اضافه نكنیم، این مهم است، دو روز دنیا می‌گذرد با مغلطه سر چند نفر را توانستیم شیره بمالیم و گرم كنیم، سر این دو ملكی كه اینجا [در یمین و یسار] هستند را كه نمی‌توانیم شیره بمالیم و گول بزنیم؛ پس چرا بیایم بیخود شبهه ایجاد بكنیم؟ آنهایی كه باید بدانند، خوب می‌دانند من چه می‌خواهم بگویم! مسئولیت و تعهّدی كه بنده نسبت به این مكتب دارم و این مسئولیت را پدرم بر عهده بنده گذاشته است، نه با این مطالب از آن جادّه و از آن طریقی كه هستیم به بیراهه می‌رویم و مطالبی را كه نباید بگوییم، می‌گوییم و نه از آنچه كه به صلاح می‌دانیم دست برمی‌داریم. هر دو طرف را ما رعایت می‌كنیم و باید همه همین‌طور باشند.

 در اینكه بعد از فوت مرحوم آقا انحراف ایجاد شد شكّی نیست و در اینكه عدّه‌ای از مكتب ایشان فاصله گرفتند شكّی نیست، و اینكه نسبت به راه و روش ایشان خیانت شد شكی نیست، بارها هم بنده عرض كردم كه حاضر برای مذاكره هستم ولی تاكنون پاسخی نشنیدم و الآن هم همین را مجدّداً تكرار می‌كنم: به جای اینكه بیایم و به مطالبی كه موجب تشویش است بپردازیم، بهتر است كه به فكر فردای خودمان باشیم. خیلی از قضایا بود كه بنده در حال نوشتن بودم و بعد خط زدم. خیلی از قضایا بود كه در همین جلسه‌های عنوان بصری می‌خواستم بگویم كه اگر رفقا یادشان باشند یك دفعه ساكت می‌شدم و می‌رفتم سر یك حرف دیگر خیلی مطالب بود.

عقلانیت در منهج اولیاء الهی

ما این مطالب را كه گفتیم برای فهم خود شما بود، همین تویی كه الآن داری می‌نویسی، همین تویی كه عمامه سرت است، همین تویی كه فردا باید پاسخ‌گو باشی نسبت به آن حرفی كه خودت هم می‌دانی داری دروغ می‌گویی! توجّه می‌فرمایید؟ مسائل عرفان شوخی نیست، با خدا كه نمی‌شود انسان بازی كند، با اولیای خدا كه نمی‌شود بازی كرد، پا روی دم شیر كه نمی‌تواند بگذارد، هر قبایی را كه نمی‌تواند انسان به تن كند، هر قلمی را كه نمی‌تواند به دست بگیرد. توجّه می‌فرمایید؟ اینجا جای پای شیر است، نه هر كسی و نه هر خزنده و چرنده‌ای!

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *